تراوشات نمناک
۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه
كيشميش
قراره فردا براي سه چهار روز يه سفر بريم كيش. امروز وقتي از سركار اومدم خونه، سلاله دويد جلو و گفت: "بابا بابا ميخوايم سوار هواپيما بشيم و بريم كيشميش بخوريم هاااااااااااااا :))))
۱ نظر:
Mohammad Yousefi
گفت...
بوس، بوس
خوش بگذره
۱۹ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۱
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
◄
2012
(1)
◄
اکتبر
(1)
◄
2011
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
2010
(7)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(3)
◄
اوت
(2)
◄
آوریل
(1)
▼
2009
(10)
▼
دسامبر
(6)
محرم
كيش (بدون ميش)
كيشميش
احساس مالكيت
نزديكي - دوري
Limitation
◄
نوامبر
(3)
◄
مهٔ
(1)
◄
2008
(3)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(2)
درباره من
حمید مقدم
مشاهده نمایه کامل من
فهرست وبلاگ من
قصههای عامهپسند
در جستجوي معنا
يادداشتهاي صنايعي
توکای مقدس
Yousefi Nevesht
گوشزد
Green Gilva
یادداشتهای من
یک لیوان چای داغ
شراگیم
۱ نظر:
بوس، بوس
خوش بگذره
ارسال یک نظر